Menu Close

مفهوم یلدا و مناسبت های فرهنگی برای پناهندگان و مهاجران افغانستان

یادداشت[1] به مناسبت شب یلدا، ۲۰۲۳ 

عبدالله عطایی 

مقدمه 

شب یلدا یکی از مناسبت های تاریخی کشورهای حوزه فارسی زبانان می باشد و از دیر زمانی است که از آن نکوداشت به عمل می آید. این شب طولانی ترین شب سال و آغاز رسمی زمستان می باشد. در افغانستان نیز به این شب، شب چله می گویند. چون چله در واژگان کهن به معنی زمستان است و همزمان با شروع زمستان آغاز گردیده و تا اوایل ماه حوت ختم می شود. به تعقیب آن چله کوچک یا خورد شروع و تا ختم ماه حوت خاتمه می یابد. متعاقباْ  فصل بهار آغاز می گردد. 

 این شب همانند سایر مناسبت های فرهنگی همه ساله از سوی شهروندان حوزه فارسی زبان تجلیل می گردد. در سال های پسین نیز در کشورما از این مناسبت توسط گروه های فرهنگی، رسانه هایی؛ چون: رادیو و تلویزیون های کشور و شهروندان با هم نشینی ها، موسیقی، شعر و داستان به طور گسترده تجلیل می کردند. اما پس از روی کار آمدن گروه طالبان تجلیل از شب یلدا؛ مانند: سایر برنامه های فرهنگی، هنری و تفریحی کم رنگ یا ناپدید گردیده است و امسال برای دومین سال از این شب در حالی تجلیل صورت می گیرد که شهروندان ما از برگزاری باشکوه برنامه های شب یلدا زیر سایه طالبان محروم گردیده اند. از سوی دیگر، در حوزه مهاجرت، انجمن های دیاسپورای افغانستان در سال های پسین شب یلدا و سایر مناسبت های فرهنگی را با شکوه تر تجلیل می نمایند. امسال نیز فرصتی فراهم شد که با جمعی از اهل علم و فرهنگ، انجمن های پناهندگان و علاقمندان کشورهای حوزه فارسی زبان از این شب به طور مشترک در برلین تجلیل نماییم. شب یلدا در برلین امسال با گفتمان فرهنگی و هنری، موسیقی آسیای مرکزی، ایران، افغانستان و تاجیکستان، نمایشگاه عکس، ورکشاپ آموزش رسامی برای کودکان و غذاهای سنتی و محلی به تاریخ ۲۱ دسامبر در فرهنگسرای یولمه در برلین۲۰۲۳ تجلیل گردید. در سال های که من در آلمان و در مهاجرت به سر می برم، آنچه برایم ثابت شده است این مساله است که هر چقدر هم که  از ترک مادر وطن  می گذرد، به همان اندازه احساس تعلق و وابستگی به ارزش ها، رسوم و مناسبت ها در وجودم تقویت می شود و بیش از پیش بر اهمیت برگزاری مراسم، مناسبت ها و واقعات فرهنگی و تمدنی در حوزه مهاجرت پی می برم. 

بنابراین، در این یاداشت تلاش می نمایم تا به صورت مختصر به بررسی این موارد بپردازم: بررسی رسوم و آداب شب یلدا، اهمیت برگزاری چنین مناسبت ها برای دیاسپورا، تعامل و تأثیرپذیری پناهندگان و مهاجران با محیط جدید، هویت دوگانه فرهنگی و سر انجام انعکاس صدای اعتراض و دادخواهی به منظور بهبود وضعیت فرهنگ، زبان و هنر در جامعه حاوی تنوع فرهنگی، زبانی و هنر دوست افغانستان. زیرا، در افغانستان وضعیت هنر، زبان، فرهنگ پس از روی کار آمدن گروه طالبان با تهدیدات جدی، محو، نابودی و سرنگونی مواجه است. هر ‍آنچه بناء کرده بودیم با حذف مواجه است. حذف معنویات، ارزش ها، حذف آثار و آبدات تاریخی، حذف فزیکی زنان و دختران و سرانجام حذف موسیقی، هنر و آموزش های مدرن.  


آداب و رسوم شب یلدا 

یلدا چنانچه بر همگان هویداست طولانی ترین شب سال است اما اگر عمیق تر نگاه کنیم در معنی یلدا، مفاهیم چون زایش، و تولد یک روز نو نهفته است. چنانچه که نور و روشنایی روزها نسبت به تاریکی شب ها بیشتر می گردد. علاوه براین، مفهاهیم چون روشنایی، نور، سپیده صبح و دید و امید نسبت به فردا در بطن یلدا وجود دارد. من نمی خواهم در اینجا از بعد تاریخی ارزیابی کنم ولی لازم می دانم که به آداب و رسوم آن اشاره ای داشته باشم. در این شب مردم فعالیت های گوناگونی انجام می دهند. یکی از این آداب و رسوم، تزئین میز است. معمولا میز را با انواع میوه ها به ويژه- انار و تربوز- مزین می نمایند. در کنار آن، سیب، مالته، آجیل یا میوه های خشک نیز می گذارند. 

علاوه بر آن، دعوت یا رفتن به مهمانی یا به اصطلاح شب نشینی نیز مرسوم است. اعضای خانواده ممکن است به خانه بزرگ خانواده بروند اما جوانان و دوستان معمولا در خانه و یا مجامع فرهنگی و هنری جمع می شوند. به عبارت دیگر، مرسوم است که خانواده ها و دوستان هم نیشینی برگزار نموده و تا اواخر نیمه شب در کنار هم می مانند. 

یکی دیگر از رسوم شب یلدا داستان و شعرسرایی است. این شعر و داستان ها معمولا در مورد زمان قدیم و نکاتی برای آینده بهتر نقل و خوانده می شود. فال حافظ یکی از مشهورترین برنامه های شعر خوانی است به گونه ای که فرد نیت نموده و شعر را باز و با صدای بلند می خواند و در وصف آن بیت شعر، دیگران صحبت داشته  و یا شعر را تفسیر می کنند. 

اجرای انواع موسیقی های محلی نیز در این شب همچنان مرسوم است. مردم معمولا لباس های محلی می پوشند و غذا های گونان محلی آماده می سازند. شهروندان طولانی ترین شب سال را با سفره رنگارنگ، میوه های متنوع، پایکوبی و شادی سپری می نمایند. 

برای دختر و پسری که نامزد هستند، هدیه چله یا لباس زمستانی اغلب از سوی خانواده داماد برای عروس فراهم می شود. البته در کنارلباس زمستان خوانچه یا طبق مزین شده از میوه های فصلی؛ نظیر:آجیل یا ترکیبی از میوه خشک برای خانواده عروس  می برند. البته، زمانش ممکن است وقت تر یا همزمان با این شب باشد.   

تعامل مهاجران با فرهنگ و محیط جدید در خارج از کشور 


واقعیت امر این است: شهروندانی که از افغانستان جدید آمده اند با شوک فرهنگی مواجه می شوند و نسبت به افرادی که قبلا آمده اند بیشتر با مشکل مواجه می گردند.  طوری که مهاجرین و پناهندگان تازه وارد با ظاهری متفاوت، فرهنگ متفاوت، عقاید مذهبی و رسوم و عنعناتی که دارند، وارد جامعه ای می شوند که کاملاْ باز است و فرهنگ، زبان و تاریخ متفاوت دارد. به این اساس، پیوند شب یلدا و سایر مناسبت های فرهنگی که هر یک ما با آن ها بزرگ شده ایم و فعلاْ در محیط دیگر مسکن گزین شده ایم، نه در تقابل و غلبه فرهنگی، بلکه در امتداد آن فرهنگ و ارزش ها قرار گرفته ایم. به این معنی، در ضمن این که از فرهنگ، تاریخ و ارزش های جدید می آموزیم، از این طریق برگزاری چنین برنامه ها، داشته هایمان، فرهنگ، زبان و رسوم مان را برای شهروندان بومی و سایر ملیت ها به معرفی می گیریم. در این موارد هر یک از پناهندگان و مهاجران در واقع «سفیر فرهنگی» اند که در مجامع و برنامه های مختلف فعالانه سهم می گیرند. 

 شب یلدا و سایر مناسبت های فرهنگی برای پناهندگان و مهاجران به ویژه آن عده که درغرب زندگی می کنند از ابعاد مختلف، دارای اهمیت است؛ به گونۀ مثال: فرهنگ آلمان از جوانب مختلفی؛ مانند: تاریخ، آداب و رسوم، تعاملات اجتماعی، غذاها و مناسبات مذهبی با فرهنگ افغانستان و حوزه فارسی زبان متفاوت است. این امر برای آنعده از پناهندگان که مدت زمان طولانی در این کشور اقامت داشته اند و در مناسبت های متفاوت مناطق شان شرکت نموده اند و  نیز برای نسلی که در طفولیت یا نوجوانی در این کشور مهاجرت کرده اند یا در این کشور متولد شده اند و بیشتر در مهد کودک، مدرسه و مکتب با مناسبت های فرهنگی متنوع در ارتباط اند، چگونگی تعامل و برقراری ارتباط با فرهنگ متنوع حاکم سوال اساسی می باشد. چون توازن بین مناسبت های بومی کشور مبداء و مناسبت های کشور میزبان وجود ندارد. از سوی دیگر، دولت با سرمایه گذاری هنگفت بالای پروسه ادغام در تلاش است که از طریق برقراری تماس و تعامل با محیط، فرهنگ و زبان  کشور میزبان، مهاجرین و پناهندگان در جامعه میزبان ادغام شوند، از محیط جدید بیشتر بیاموزند و با ارزش ها و پرنسیب های جدید خود را مطابقت دهند. این مساله حایز اهمیت است که بدون شک خیلی موارد و مسایل باید رعایت شوند تا بتوانیم در کنار هم زندگی مسالمت آمیز داشته باشیم. اما مهم تر این است که ابعاد مثبت فرهنگ بومی خود را حفظ نموده و آزادانه به دیگران معرفی و همسان دیگران بسازیم. بنابراین، در صورت عدم توجه به آن، این امر ممکن است که در درازمدت باعث دوری برخی ها و فراموشی آن ها از رسم و رواج ها، ارزش ها و فرهنگ بومی کشور مبداء شان گردد. از سوی دیگر، دوری از مناسبت ها و فرهنگ بومی ممکن در بزرگ سالان مهاجر و نوجوانان آسیب های روحی شدید ایجاد می کند که در این حالت شرایط زندگی را برای مهاجران و پناهندگان سخت تر می سازد. این مساله به نوبه خود باعث عدم تطابق آنها با محیط جدید، برقراری ارتباط و تعامل با مردم و همنوعان شان می  گردد. 

بنابراین، برگزاری مناسب های فرهنگی؛ مانند: شب یلدا، نوروز و مناسب های اعتقادی ؛ مانند: عید ارتباط پناهندگان را با فرهنگ بومی شان حفظ نموده، کودکان و نوجوانان از آنان اموخته و احساس راحتی، آرامش و لذت، و از سویی هم احساس تعلق خاطر و وابستگی نسبت به ارزش ها، رسوم و فرهنگ بومی شان می گردد. این در حالیست، که بیشتر اوقات ارتباط، تعامل، و تماس مهاجران، و پناهندگان با محیط جدید، فرهنگ و رسوم جامعه میزبان تشکیل می دهد. 

ترکیب دو هویت 

خواسته یا ناخواسته ما در محیط دیگری زندگی می کنیم. این محیط دارای ارزش خاص، فرهنگ و رسوم و زبان خاص می باشد. به این اساس، مهاجرین و پناهندگان افغانستان در محیط جدید، با ترکیبی از دوهویت فرهنگی مواجه اند. این دو هویتی از چند بعد دارای پیامدهای متفاوت است. اول، زمان ورود و دوم، از لحاظ نسلی و سن. فرهنگ دو هویتی بر کودکان و اطفالی که در این محیط متولد می شوند تأثیرگذاری بیشتر دارد. اگرچه، بزرگسالان مقاومت زیادی نشان می دهند تا با حفظ فرهنگ اصیل، در جامعه میزبان ادغام گردیده و از مزایای آن نیز بهره مند می شوند. زیرا، آنها در عین حالی که با محیط جدید تطابق پیدا می کنند، برای ابقا و حفظ هویت شان نیز تلاش می کنند. زمان ورود به محیط جدید نیز حایز اهمیت است. زیرا، شما به هر اندازه ای که از لحاظ زمانی از کشور مبداء فاصله می گیرید، احساس تعلق، وابستگی تان نسبت به فرهنگ، زبان مادری، هنر بیشتر می گردد. از آنجایی که، فرهنگ محیط جدید غالب است ممکن است تأثیر گذاری آن نیز بیشتر باشد. به ویژه نسل های بعدی را بیشتر متأثر می سازد. بنابراین، این فرصت بزرگی است به دیاسپورای افغانستانی که از طریق انجمن ها، شبکه ها و فعالیت های گروهی، با حفظ هویت شان در جامعه آلمان ادغام شوند. به ویژه تلاش صورت گیرد تا کودکان، و نوجوانان با این دو هویت آشنا شوند. از آوان طفولیت به زبان مادری صحبت کنند، نوشتن را بیاموزند، داستان هایی به زبان مادری بخوانند، با موسیقی، رقص، و داستان در گیر شوند.  به این اساس، برگزاری شب یلدا و مناسبت های فرهنگی و تمدنی این امکانات را فرهم می سازد که با هر دو هویت فرهنگی در تعامل باشیم و در عین حالی که ادغام می شویم، از اصل خویش دور نشویم. مساله مهم در این مورد مدیریت درست مساله دوهویتی است تا اینکه به تنش های روانی و شخصیتی منجر نگردد. 

انعکاس صدای اعتراض 

در حوزه مطالعات دیاسپورا، پیوند عمیقی بین پناهنده، مهاجر(به خصوص – شهروندان تحصیل یافته، مختصصین، محققین و طبقه متوسط-) در جامعه میزبان با تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور مبداء شان وجود دارد. به این اساس، تحولات داخلی کشور ما در ۲ سال گذشته، باعث تحولات عظیم در حرکت های اعتراضی و فعالیت های دادخواهانه دیاسپورای افغانستان داشته است. این فعالیت ها نسبت به حوزه تخصصی هرگروه متفاوت بوده است. در حوزه هنر، فرهنگ و ادبیات، اهل قلم، شاعران و فعالان فرهنگی، در حوزه حقوق زن فعالان مدنی و زنان معترض، در حوزه سیاست کنشگران سیاسی و حوزه های تخصصی محققین، اساتید فعالیت داشته اند. 

در برنامه فرهنگی به مناسبت شب یلدا انعکاس صدای اعتراضی نسبت به وضعیت فرهنگی، حذف زبان فارسی و هنر در افغانستان در دو عرصه تجلی بخش بود. در گفتمان فرهنگی و هنری که متمرکز به زنده نگهداشتن ارزش ها و رسوم باستانی برگزار شده بود. علاوه براین، نمایشگاه عکس نیز بیانگر وضعیت نابسامان و دادخواهی برای بهبودی وضعیت زنان، هنر و فرهنگ در کشور ما بود و به گروه حاکم این پیام انتقال گردید که ما در هر جایی از دنیا باشیم صدای اعتراض خویش را نسبت به وضعیت نابسامان هنر و فرهنگ در کشور مبداء بلند خواهیم کرد، تحولات داخلی را رصد نموده و در عرصه بین المللی دادخواهی خواهیم نمود. 

جمع بندی 

مناسبت های فرهنگی ؛چون: شب یلدا، نوروز و مناسب های مذهبی منجر به معرفی آداب و رسوم متنوع افغانستان به شهروندان، همکاران، و دوستان محل اقامت مهاجران و پناهندگان می گردد. این امر باعث می شود که شهروندان سایر کشورها علاقه وافر به مطالعه، تحقیق و پژوهش در حوزه فرهنگ، تاریخ و تمدن کشور ما پیدا نمایند. از سوی دیگر، در پروسه ادغام که بیشتر با محیط جدید، فرهنگ و زبان جدید مواجه هستیم، ارتباط خویش را با ارزش ها، فرهنگ و زبان بومی خویش را زنده نگاه داریم. ترکیب هویت دوگانه، فرصت است و لازم است از این فرصت به صورت درست استفاده شود. تلاش شود تا توازن بین هویت های فرهنگی ایجاد شود که بدون شک نسبت به نسل ها متفاوت خواهد بود ولی لازم است که خانواده ها به این مساله پی ببرند. 

صدای اعتراض فعالان فرهنگی، مدنی و کنشگران سیاسی نسبت به وضعیت و تحولات کشور مبداء از طریق برنامه های گوناگون صورت می گیرد. این فعالیت ها و دادخواهی ها نسبت به حوزه تخصصی افراد متفاوت است ولی پیام آشکاری در رابطه به تحولات و نابسامانی های آن حوزه در کشور مبداء داشته اند.  


[1] حدود یکماه قبل اطلاع حاصل کردیم که امسال جشن شب یلدا را توسط چند انجمن فرهنگی، آموزشی و تحقیقاتی حوزه فارسی زبان در برلین برگزار می نماییم. از انستیتوت باختر در برلین نیز دعوت شد که با این مجموعه همراه شود. از شروع این پروسه، انستیتوت باختر با کمال میل در برنامه ریزی این شب فعالانه سهم گرفت. بنابراین، انگیزه نوشتن این یادداشت زمانی پدید آمد که با جمعی از فرهنگیان، شاعران، نویسندگان و هنرمندان در برگزاری جشن شب یلدا کار می کردیم. از این جهت، ایده نوشتن این یادداشت به ویژه- با تاکید بر اهمیت آن بر دیاسپورای افغانستان (پناهندگان و مهاجران، دانشجویان، متخصصین، تجار…)- به رشته تحریر درآمد.