Menu Close

کشورها و ملتها چگونه به صلح میرسند ؟

سخی بیراملی*

صلح، بدون شک که تعاریف زیادی دارد. ولی به ساده ترین شکل آن، میتوان گفت که “صلح”، یعنی نبود جنگ و دیگر تضادهای گروهی میان گروه های مختلف  در جوامع.

نظر به این تعریف، افغانستان نزدیک به نیم صده هست که عاری از صلح و همزیستی میباشد. چرا ؟

این کشور متشکل از جغرافیا، آب و هوا، مردم، زبان و عنعنعات خیلی متفاوت از هم میباشد.

قبول یک مسله، متاسفانه بشمول نویسنده این سطرها،  برای اکثریت مطلق شهروندان این کشور خیلی دشوار است، اما حقیقت دارد: و آن اینکه، در این کشور متاسفانه هیچگاهی ملتی واحد وجود نداشته است. و به همین لحاظ ارزشها، منافع و مشکلات توده ها نیز، در دوره های مختلف متفاوت از همدیگر بوده اند. اگر به مسله دقیق تر نگاه شود، به سبب اینکه ارزشهای مردم در شمال و جنوب کشور با هم یکسان نبوده، بنآ پیدا کردن راه حلها نیز نیاز به زمان بیشتر داشته است. به همین دلیل این پدیده حد اقل نیم قرن است که از این کشور رخت سفر بسته است.

اما با همین وضعیت، اینکشور چگونه میتواند به صلح دایمی برسد؟

رسیدن به یک راه حل و نتیجه قابل قبول برای همه، با “آگاهی ملی” بوجود میاید. آگاهی ملی نیز شعور ملی و شعور ملی هم،  برای ما ارزشهای ملی را به ارمغان خواهد آورد.

اینکه ما، با حفظ ارزشهای فرهنگی و مدنی خودمان، چگونه بتوانیم به ارزشهای توده های دیگر که در همسایگی مان زنده گی میکنند نیز احترام قایل شویم / با هم در همزیستی زنده گی کنیم، کاریست که فقط و فقط با آموزش و تحصیل بدست میاید. و با ساده ترین حالت؛ تعلیم و تحصیل نیز با رفتن به مکتب  و دانشگاه/ پوهنتون حاصل میشود.

تا بحال، هیچ کشور و ملتی در دنیا وجود ندارد که بدون بلند بردن سطح آگاهی شان، به همزیستی و زنده گی صلح آمیز نزدیک شده باشند. به همین دلیل است که در خط مقدم جنگها، حالا این جنگها به هر بهانه که باشند، همواره عساکر، یا به اصطلاح “پیاده” ها حضور دارند. در اکثر موارد آنهاییکه نمیدانند برای چی و بخاطر کی میجنگند. این بحث جنجالی و جداییست که نیاز به تحلیل بیشتر دارد و بر آن در بحث دیگری پرداخته خواهد شد.

در هر صورت، سوال اساسی این است که افغانستان امروز، با توجه به واقیعت های موجود، چگونه به صلح نزدیکتر شود؟

برای اینکار، در کنار بلند بردن سطح آگاهی شهروندان،  نیاز به دیالوگ و گفتگو، بالا رفتن سطح اشتراک شهروندان در مسایل مرتبط به جوامع شان و در کُل،  اراده جمعی برای رسیدن به یک افغانستان آرام و آباد نیاز است.

در اولین قدم، میتوانیم از گفتگو و شناخت ارزشها و خطوط قرمز همدیگر شروع بکار کنیم. دیالوگی که همه طرف های درگیر را کمک کند تا خواستهای یکدیگر را بشناسند و از ارزشهایی که برای هر طرف مهم و اساسی اند را حد اقل در اولین قدم اگر قبول ندارند، احترام کنند.

به عنوان مثال، تالبان در افغانستان و هواداران شان در بیرون از کشور، تا هنوز مشخصاً هیچ گاهی در بحثی نتوانستند بیان کنند که چه چیز ها برای شان مهم اند، کدام ارزشها را ارزشهای خودشان میدانند؟ خطوط قرمز شان چیست و برای این همه کارهایشان، چه توجیح عقلانی دارند؟

  به همین گونه، مردم و بویژه جوانان و زنان کشور نیز در گذشته ها کمتر فرصت داشته اند تا خواستها و دیدگاه های شان را بسیار روشن با طرفهای درگیر در منازعات کشور شریک سازند.

همه اینها با گفتمان امکان پذیر است. گفتمانی که بتواند برای شناخت ارزشها و خطوط قرمز همدیگر کمک کند و زمینه ساز گفتگوهای فراگیر باشد.

تاکید میکنم که مهمترین مسله، داشتن اراده برای رسیدن به یک صلح فراگیر در افغانستان است که باید از طریق معاشرت، ارتباطات و گفتمان های (غیر رسمی) میان طرفها، به آن پرداخته شود.

*سخی بیراملی، عضو موسس و مسول ارتباطات و رسانه های انستیتوت باختر، در برلین میباشد.

مجموعه مقالات انستیتوت باختر، بیانگر نظر نویسندگان آن است. انستیتوت باختر، می‌کوشد تا با انتشار مطالب از طیف‌های مختلف،

چشم‌انداز متنوع و متوازنی از دیدگاه‌ها ارائه دهد.

نظریات ارایه شده در این مقالات، به هیچ صورت نشان دهنده موقف این نهاد نمیباشد و مسولیت آن نیز بدوش نویسنده میباشد.